
واشنگتن: به گزارش راز نیوز | حملات اخیر اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، بحرانهای تازهای را در سطح منطقهای و بینالمللی رقم زده است. این تحولات نهتنها بر روابط تهران و تلآویو اثرگذار بوده، بلکه پیامدهایی برای سیاست داخلی پاکستان و جایگاه ژئوپلیتیکی آن، بهویژه در شرایط تقویت روابط اسلامآباد و واشنگتن نیز به دنبال خواهد داشت.
سفر ژنرال عاصم منیر فرمانده ارتش پاکستان به ایالات متحده جهت شرکت در مراسم دویستمین سالگرد ارتش آمریکا، نمادی از تحول در روابط دوجانبه پاکستان و آمریکا تلقی میشود.
بر اساس گزارش منابع خبری، این سفر با هدف تقویت روابط نظامی و راهبردی میان اسلامآباد و واشنگتن انجام میشود و در جریان آن، ملاقاتهایی با وزرای دفاع و خارجه آمریکا و همچنین فرماندهان عالیرتبه پنتاگون پیشبینی شده است.
اما حساسیت زمانی این سفر، آن را به موضوعی پیچیده تبدیل کرده است. در روزهایی که اسرائیل به بهانه تلاشهای مخفیانه ایران برای تولید سلاح هستهای، به زیرساختهای نظامی این کشور حمله کرده، حضور بالاترین مقام نظامی پاکستان در پایتخت نزدیکترین متحد اسرائیل و اصلیترین رقیب ایران، واکنشهای تحلیلی متعددی را به دنبال داشته است.
مایکل کوگلمن تحلیلگر ارشد مسائل جنوب آسیا در واشنگتن، در گفتوگویی با رسانهها اظهار داشت: این سفر در میانهی تنشهای منطقهای، بسیار حساس و از نظر نمادین چندپهلو است.
به گفتهی او، «پاکستان از یکسو بهدنبال جلب حمایت آمریکا است و از سوی دیگر، در تلاش برای تقویت روابط با ایران قرار دارد. در چنین شرایطی، حضور فیلد مارشال منیر در واشنگتن میتواند پیامهای متناقضی را به هر دو طرف مخابره کند.»
کوگلمن همچنین با اشاره به وضعیت ناپایدار خاورمیانه گفت که بحران جاری ممکن است تمرکز کامل مقامات آمریکایی بر گفتوگو با هیئت پاکستانی را دشوار سازد. با این حال، او معتقد است که همکاریهای ضدتروریسم میتواند محور اصلی گفتوگوها باشد و فرمانده ارتش پاکستان نیز در پی تقویت روند بهبود روابط با هند پس از توافق آتشبس اخیر خواهد بود. هرچند، او هشدار داد که بازتعریف یک شراکت امنیتی گسترده میان اسلامآباد و واشنگتن، مأموریتی دشوار و زمانبر خواهد بود.
شجاع نواز، تحلیلگر شناختهشده در اندیشکده شورای آتلانتیک، با تأکید بر عدم تعادل در ترجیحات راهبردی آمریکا، خاطرنشان کرد: «واشنگتن، پاکستان را عمدتاً از منظر همکاریهای امنیتی و مبارزه با تروریسم مینگرد، در حالیکه هند را بهعنوان یک بازار بزرگ برای فناوری و تسلیحات و نیز شریکی تجاری میبیند. این نگاه دوگانه، باعث شکلگیری نوعی نابرابری ساختاری در روابط منطقهای ایالات متحده شده است.»
در حالی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا میانجیگری خود در کاهش تنش میان پاکستان و هند را دستاوردی مهم قلمداد میکند، اسرائیل اقدام به حمله به تأسیسات هستهای ایران کرده است؛ حملهای که بر پایه گمانهزنیهایی مبنی بر فعالیتهای پنهان هستهای ایران صورت گرفته است.
این اقدام نظامی اسرائیل نهتنها روند مذاکرات هستهای میان واشنگتن و تهران را مختل کرده، بلکه اهداف پشت پردهای نظیر تضعیف دیپلماسی هستهای را نیز آشکار ساخته است.
چنانکه ولی نصر تحلیلگر برجسته، در یکی از پستهای رسانهای خود عنوان کرده است: این حمله سؤالاتی را در مورد نقش ایالات متحده و میزان رضایت یا سکوت آن مطرح میکند.
در این راستا، تحلیلگران سفر اخیر فرمانده ارتش پاکستان به آمریکا را در بستر همین تحولات ارزیابی کرده و معتقدند که واشنگتن در تلاش است تا در قالب استراتژی «انزوای ایران»، نقش پاکستان را نیز بازتعریف کند.
چنانچه ثابت شود که اسرائیل با رضایت ضمنی آمریکا به ایران حمله کرده، این امر چهره ترامپ بهعنوان «میانجیگر صلح جهانی» را، که اخیراً در بحران اوکراین و تنشهای جنوب آسیا مطرح شده، زیر سؤال میبرد.
روابط ایران و پاکستان که از دوران ژنرال ضیاءالحق تاکنون دچار فراز و نشیب بوده، پس از تنش کوتاهی در ژانویه 2024 بار دیگر رو به بهبود است.
در طول ۱۸ ماه گذشته، دیدارهای مقامات عالیرتبه دو کشور، از جمله سفر شهید سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل فقید نیروهای مسلح ایران (که در حملات 13 ژوئن اسرائیل به شهادت رسید) به پاکستان، نمایانگر روند رو به رشد روابط دو کشور بوده است.
در عین حال، پروژه خط لوله گاز ایران-پاکستان که سالها با تأخیر مواجه بوده، اکنون از سوی تهران با رویکردی تازه و تمرکز بر اهداف کلان اقتصادی و استراتژیک دنبال میشود. ایران ظاهراً تمایل دارد بهجای تقابل، روابط دفاعی خود با پاکستان را تقویت کند.
ایران سال گذشته در رزمایش چندملیتی «ایندس شیلد» به میزبانی نیروی هوایی پاکستان شرکت کرد. در سال جاری نیز، شهباز شریف نخستوزیر پاکستان پس از درگیری چهارروزه با هند و در جریان سفر به آسیای مرکزی، با سفر به ایران از حمایت تهران در شرایط دشوار قدردانی کرد.
یکی از چالشهای عمده در روابط دو کشور، مسئله مقابله با تروریسم است، در مناطق مرزی مشترک، گروههای شورشی بلوچ و افراطگرایان اسلامگرا از خاک هر دو کشور برای اقدامات خود استفاده میکنند. این وضعیت، باعث بیاعتمادی متقابل شده و گاه دو کشور یکدیگر را به پناهدادن یا حمایت از گروههای مسلح متهم میکنند.
در نقطه مقابل، همکاری امنیتی پاکستان و آمریکا در زمینه مبارزه با تروریسم نقطه قوت روابط دوجانبه محسوب میشود؛ رئیسجمهور ترامپ در سخنرانی خود در کنگره، نقش پاکستان را در مبارزه با گروه داعش خراسان ستود. همچنین ژنرال مایکل کوریلا فرمانده سنتکام، در جلسه کنگره آمریکا، همکاری ضدتروریسم اسلامآباد را «استثنایی» توصیف کرد.
برخی گزارشها حاکی از آناند که هند، متحد استراتژیک آمریکا، از تغییر لحن واشنگتن در قبال پاکستان شگفتزده شده است. با وجود پیوندهای عمیق نظامی، اقتصادی و استراتژیک میان هند و آمریکا، موضع جدید واشنگتن پس از حمله به ایران، نشان میدهد که ایالات متحده در پی ایفای نقشی متوازنتر و فعالتر برای پاکستان در معادلات منطقهای است.
این امر همچنین در چارچوب تلاش پاکستان برای ایجاد توازن در روابط راهبردی با چین و غرب نیز معنا مییابد. در همین راستا، تمایل آمریکا برای گشودن فصل تازهای از همکاری با اسلامآباد، تلاشی در جهت ایجاد روابطی سازندهتر تلقی میشود.
با وجود تحلیلهای گوناگون در سطح جهانی، یک نکته روشن است: پاکستان تعهدی پایدار در مبارزه با تروریسم، بهویژه در مناطق مرزی با افغانستان، از خود نشان داده است. این امر جایگاه پاکستان را بهعنوان شریکی قابلاعتماد در جنگ علیه تروریسم تقویت کرده است.
در بعد داخلی، پیامدهای روانی و اجتماعی حملات اسرائیل به ایران نیز قابل تأمل است. این رخداد احساسات عمومی را عمدتاً بر اساس خطوط قرمز مذهبی تحریک کرده است؛ امری که میتواند بار دیگر کشور را در معرض تهدیدهای داخلی قرار دهد. با وجود آنکه تاکنون تظاهرات گستردهای مشاهده نشده، اما فضای مجازی پر از مطالب موافق و مخالف ایران شده است و احتمال بروز تظاهرات خیابانی در آینده قابل رد نیست.
نهادهای امنیتی پاکستان وضعیت را با دقت زیر نظر دارند و در تلاشاند تهدیدهای داخلی و پیامدهای منطقهای را همزمان مدیریت کنند. در همین حال، دولت در پی یافتن نقشی معنادار و مؤثر در بحبوحه این بحران ژئوپلیتیکی است.
با اینحال، بار دیگر شکاف میان استراتژی رسمی دولت و احساسات عمومی نمایان شده است. از جنگ میان تهران و تلآویو تا حملات مکرر اسرائیل به غزه، موضع رسمی پاکستان همواره محتاطانه بوده تا روابط خود را با بازیگران عمده منطقهای نظیر ایران، اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی متوازن نگه دارد.
حال باید دید پاکستان چگونه در میان فشارهای ژئوپلیتیکی، الزامات دیپلماتیک و احساسات عمومی، مسیر خود را برای حفظ توازن و ثبات ملی انتخاب خواهد کرد.